ناشناس گفت

مگذارید نام شما را بدانند و به نام بخوانندتان

ناشناس گفت

مگذارید نام شما را بدانند و به نام بخوانندتان

بستار

میدونم هنوزم گاه گداری سری به اینجا میزنی؛ به دنبال یه نوشته، یه خط شعر یا حتی یه پست خالی که شاید دلتو آروم کنه. یه جورایی سر زدن به اینجا واست آسون تر از یه برخورد نزدیک توی راهروهای دانشکده است. شک ندارم هر وقت که به اینجا سر میزنی از خودت همون سوالی رو میپرسی که من دو سال تموم از خودم پرسیدم: چرا آدما نمیتونن فراموش کنن؟


وقتی از کسی که یه موقع بخش بزرگی از زندگیت بوده بدون دعوا یا جنجال جدا میشی، تنها راه فراموش کردنش فقط یک کلمه است:

بستار...


برای من پیدا کردنش خیلی آسون بود ولی پذیرفتنش... دقیقا دو سال طول کشید.

اینو وقتی فهمیدم که دیگه با دیدن ناگهانیت، قلبم هُرری پایین نریخت.

دیگه سعی نکردم مسیرمو عوض کنم و وانمود کنم تو رو ندیدم.

و به جاش یه حس آرامش عمیقی وجودمو فرا گرفت؛

حسی که بعد از مدت ها بهم میگفت: زندگی الانت، صد مرتبه از زندگی گذشتت شیرین تره!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد