ناشناس گفت

مگذارید نام شما را بدانند و به نام بخوانندتان

ناشناس گفت

مگذارید نام شما را بدانند و به نام بخوانندتان

یاد دبستان

نمی دونم امروز چی شد یهو یاد دوران دبستان کردم.

یادش بخیر روزای اول سال تحصیلی چه حالی بود. یکم بزرگترها که از تموم شدن تابستون ناراحت بودن، سال اولی ها هم که مث همیشه گریه و زاری. الان رو نمیدونم ولی یادمه اون موقع ها اول سال که میشد کلاس بندی داشتیم. همه مامان باباها از پشت میله های مدرسه گوش می کردن ببینن بچه هاشون تو کلاس کی می افتن.

یاد مشق شب ها، امتحان دیکته ها، انشا نویسی ها؛

یاد زنگ ورزش ها، زنگ تفریح ها؛

یاد کارنامه گرفتن ها، جایزه های مامان واسه نمره های بیست؛

یاد همشون بخیر...


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد