ناشناس گفت

مگذارید نام شما را بدانند و به نام بخوانندتان

ناشناس گفت

مگذارید نام شما را بدانند و به نام بخوانندتان

معبود من

تو معبود منی بگذار داد از دل بگیرم
پناهم ده که بر سقف حرم منزل بگیرم
تو دریایی و من تنها غریق مانده در باران
تو فانوس رهم شو تا ره ساحل بگیرم
 

در این بازار بی مهری به دیدار تو شادم
تو شادم کن که سوز غم بر آمد از نهادم
تو می گفتی صدایم کن ز سوز سینه هر شب
صدایت می زنم اما رسی آیا به دادم؟
 

کمک کن تا ابد تنها به تو عاشق بمانم
به کوی عاشقی شعر خوش ماندن بخوانم...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد